آنگاهی که مهمان به صاحب خانه می‌گوید؛ عیال شما چه تعداد است

Spread the love

مهدی شیرزاد

ساکنان یک کشور به مثابه‌ی عیال یک خانواده می‌ماند. افغانستان از برکت هرج‌و‌مرج‌های یک‌ونیم قرن گذشته، در تمام بخش‌ها دچار معضلات بزرگ بوده است. از خاک گرفته تا آب، از فرهنگ گرفته تا تاریخ، از دموگرافی و نفوس‌شماری گرفته تا سیاست و در نهایت هیچ‌چیزی در این سرزمین سر جایش نبوده است. وقتی اوضاع چنین باشد، چطور انتظار آمارِ دقیق را داشت که در این خاک به چه تعداد آدم‌ها زندگی می‌کنند؟ اساساً برای حاکمان این مملکت در طول تاریخ، تعیین نفوس کشور خود مخمصه‌ی بوده است در جهت استمرار اقتدار آنان. بنابراین با اغماض از این‌گونه وظایفِ خویش گذر نموده و یا از ابراز واقعیت‌ها هراس داشته‌اند. به هرحال تیره‌روزی‌های این کشور آن‌قدر زیاد است که نمی‌توان آن را در یک نوشته‌ی کوتاه لیست کرد.

دولت‌های گذشته‌ی افغانستان در مقاطع مختلف پروسه‌ی سرشماری و تعیین نفوس را روی دست گرفته، اما هیچ کدام آنان قادر به این کار نشدند که به صورت واضح و روشن نفوس این سرزمین را شمارش نموده و درصدی‌های ملیتی و سایر شاخص‌ها را بی‌طرفانه با مردم شریک سازند. در قسمتی از کتاب «رها در باد» اثر ثریا بها خواندم، این‌که در دوران داوود خان تصمیم نفوس‌شماری در سراسر افغانستان از جانب دولت روی دست گرفته و تعمیل آن به وزارت پلان همان دوره داده می‌شود. وزارت نامبرده کار را شروع می‌کند، اما وقتی یک سری آمارها بر مبنای واقعیت از قسمت‌های مشخص کشور به‌دست می‌آید، می‌بینند که با آمارهای خیالی‌ای که تا آن‌وقت شمشیر اقتدار قومیِ یک عده‌ی خاص محسوب می‌شد، با تفاوت زیاد در تضاد است؛ آنگاه پروسه‌ی نفوس‌شماری را بدون دلیل متوقف می‌سازند. این یک نمونه‌ای واضح از کار شکنی حکومتی است، که خود مانع مشخص‌شدن نفوس واقعی کشور می‌شود.

از این‌که تهداب اساسی و واقع‌بینانه براساس سرشماری نفوس در افغانستان وجود ندارد، منابع مختلف آمارهای مختلفی را نشان می‌دهند. کتاب «شناسنامه‌ی افغانستان» نوشته‌ی بصیر احمد دولت‌آبادی در قسمت جمعیت افغانستان این آمار را ذکر می‌کند: پشتون‌ها ۳۱% (سی‌ویک درصد)، هزاره‌ها ۲۷% (بیست‌وهفت درصد) و همین‌قسم سایر اقوام بزرگ کشور را متذکر می‌گردد. صفحات ۲۷ و ۲۸ کتاب مذکور. همچنان در صفحه‌ی ۳۰ این کتاب آمده است: “براساس تخمین‌های که تازه به نشر رسیده‌است، جمعیت افغانستان در سال ۱۹۹۶م به ۲۲ میلیون نفر رسیده بود. در سال ۱۹۹۰ جمعیت پشتون‌ها ۳۸ درصد، تاجیک‌ها ۲۵ درصد، هزاره‌ها ۱۹ درصد، ازبیک‌ها ۶ درصد و سایر گروها ۱۲ درصد جمعیت افغانستان تخمین گردیده است”. این آمارهای تخمینی نشان‌دهنده‌ی یک نکته‌ی بسیار واضح است که آمار دقیق، علمی و بربنیاد سرشماری واقعی مردمان افغانستان نیست، بلکه تخمین‌های اند که احتمال نادرستی آن زیاد و بدون تردید اعتماد علمی بر آنان کم‌تر از نصف می‌باشد. با این مقدمه اکنون می‌پردازم به آمار جدید در قبال درصدی ساکنان این سرزمین که از آدرس وزارت خارجه‌ی امریکا نشر شده است.

گرچه گزارش اخیر که از آدرس وزارت خارجه‌ی امریکا تحت عنوان آزادی‌های مذهبی در افغانستان؛ «اقلیت‌های مذهبی روز خوش ندارند»، منتشر شده است، حاوی موضوعاتی اند که در افغانستان نسبت به اقلیت‌های مذهبی قابل تأمل است، ولی این گزارش در قسمت ارایه‌ی آمارها و هم‌چنان اقلیت‌دانستن مذهب شیعه در افغانستان تهی از معلومات کافی و دقیق می‌باشد که در این مورد به چند نکته اشاره می‌کنم. اول این‌که، شیعیان در افغانستانِ پساطالبان در کنار برادران سنی‌مذهب خود از آزادی‌های نسبتاً خوب و با روحیه‌ی همگرایی و همدیگرپذیری زیست دارند. مراسم‌ها و مناسک‌های مذهبی شیعیان و سنی‌ها برای هردو طرف قابل فهم و مورد احترام اند؛ از این جهت افغانستان در میان اکثر کشورهای اسلامی نمونه‌ی اخوت مذهبی و دارای تسامح دینی است. دوم: در گزارش آمده است که شیعه‌ها در افغانستان بین ۱۰ تا ۱۵ درصد هستند. این آمار کاملاً سردرگم و بی‌محتوا است. زیرا شیعیان در افغانستان به‌دو فرقه‌ی بزرگ قابل تقسیم اند. شیعیان اسماعیلی و شیعیان دوازده‌امامی. پیروان هردو فرقه‌ی شیعی در افغانستان از میان اقوام مختلف هستند، که شامل پشتون‌ها، تاجیک‌ها، قزلباشان، هزاره‌ها، سادات، عرب‌ها، ترکمن ها و… می‌باشند و در حدود نزدیک به چهل درصد نفوس افغانستان را تشکیل می‌دهند. بنابراین، این آمار نمی‌تواند درستی‌اش را ثابت نماید. سوم: آمارهای ارایه‌شده براساس کدام فرمول قابل قبول علمی و مورد پذیرش دولت و یا کدام نهاد دیگر در درون افغانستان بوده است؟ من تردید دارم که ضابطه‌های اساسی در به دست‌آوردن این آمار مورد استفاده قرار گرفته باشند. لذا این آمار حتا در مورد یک ملیت که اکثراً شیعه هستند واقعیت ندارد. تراکم نفوس در جغرافیای کم‌وسعت، گاهی در دادن چنین آمارها، اشتباهاتی را به‌وجود می‌آورد.

اکنون پیشنهاد برای دولت افغانستان این است، که روندهای سراسری که منجر به شفافیت و به‌دست‌آمدن آمار و ارقام موثق نسبت به شهروندان کشور می‌شوند را تسریع ببخشد. پروسه‌ی توزیع تذکره‌ی برقی یکی از مواردی است که می‌تواند این اعتبار و شفافیت را حاصل نماید. مردم بر دولت و حکومت افغانستان حق دارند که آمارهای دقیق و بر مبنای واقعیت‌های موجود ساکنان کشور به‌دست دهد، تا نیاز نباشد مهمان به صاحب خانه بگوید که شما چند عیال دارید و چه تعدادشان مرد است و چه تعدا شان زن هستند.

تاریخ نشر در نسخه‌ی چاپی: ۲۸ جوزای ۱۳۹۹ خورشیدی

خبرگزاری صدای مردم افغانستان

Learn More →

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *