نويسنده: فهیم ستوده
دیروز مردم ولسوالیهای سپیره و برمل در ولایتهای پکتیکا و خوست یک صبح رمضانی را با صدای طیارههای پاکستانی و انفجارهای ناشی از پرتاپ بم آغاز کردند. این حمله، گفته میشود در پاسخ به حمله تحریک طالبان پاکستانی بر یک پوسته نیروهای امنیتی پاکستان در خیبرپختوانخوا صورت گرفته است. دو روز پیش از این حمله هوایی پاکستان بر خاک افغانستان، یک موتر مملو از مواد انفجاری به دیوار یک پوسته نیروهای امنیتی پاکستان در وزیرستان شمالی برخورد کرد و منفجر شد. آن انفجار، دیوار پوسته را تخریب کرد و راهی به داخل گشود. به دنبال آن، شش مهاجم وارد پوسته شدند و با نیروهای مستقر در آنجا به درگیری آغاز کردند. ارتش پاکستان اعلام کرد که پنج سرباز پاکستانی در انفجار موتربمب و دو سرباز دیگر در درگیری با شش مهاجم کشته شدند و سربازان پاکستانی همه مهاجمان را کشتند. در پایان روز بعد، آصفعلی زرداری، رییس جمهور جدید پاکستان، در مراسم تدفین این سربازان شرکت کرد، تابوت آنها را روی دوشش حمل نمود و وعده انتقام داد. صبح دوشنبه، ۱۸ جنوری، حملات هوایی پاکستان بر خاک افغانستان در ولایتهای پکتیکا و خوست آغاز شد. بنابراین، حمله پاکستان بر خاک افغانستان، میتواند یک حمله انتقامجویانه اسلامآباد علیه تیتیپی بوده باشد.
از سویی، ساعاتی پس از انجام حمله بر پوسته میرعلی در وزیرستان شمالی، گروه تحت رهبری حافظگل بهادر، یکی از فرماندهان تحریک طالبان پاکستانی (تیتیپی) که گفته میشود در افغانستان مستقر است، مسوولیت این حمله را پذیرفت. ارتش پاکستان هم روز گذشته اعلام کرد که آنها بر قرارگاه عبداللهشاه، یک فرمانده دیگر تیتیپی، حمله کردهاند. منابع محلی نیز به رسانهها تایید کردهاند که در حملات پاکستان برخی از اعضای گروه تیتیپی کشته شدهاند. بناءً، گمانه انتقامجویانه بودن حملات پاکستان، بیشتر تقویت میشود. سوال اما این است که چرا دولت پاکستان به خود اجازه میدهد که تمامیت ارضی یک کشور دیگر را نقض کند و هواپیماهای نظامیاش را وارد خاک یک کشور دیگر کند تا حملاتش را انجام دهد؟ اساسا چرا پاکستان در خاک خود با تحریک طالبان پاکستانی مبارزه نمیکند؟ و اینکه آیا رد پای طالبان افغان در حملات تروریستان بر نیروهای امنیتی پاکستان دیده میشود؟
پاکستان در نیم قرن اخیر، از کشورهای تاثیرگذار بر سرنوشت افغانستان بوده است. این تاثیرگذاری به دلیل این بوده که نیروهای مخالف دولتهای مستقر در افغانستان را در خاک خود پناه داده و در بطن خود پرورده و تجهیز کرده است. آغاز این روند در دوران محمدداوود خان کلید خورد و در زمان حکومت خلقیها تشدید شد. نیروهایی که بعدا به «مجاهدین» معروف شدند و احزاب هفتگانه را تشکیل دادند، در بطن پاکستان پرورش یافتند. ارتش پاکستان در جهتدهی به این نیروهای جهادی، دست باز داشت. وقتی نیروهای جهادی (مجاهدین) موفق شدند دولت تحت حمایت شوروی را شکست بدهند و به قدرت برسند، پاکستان این بار نیروهای مخالف دولت مجاهدین را پرورش داد و تجهیز کرد: طالبان. طالبان به حدی وابسته به ارتش و دولت پاکستان هستند که حتا درگیریهای مرزی و تنشهای لفظی این گروه با اسلامآباد هم تلاشی برای تثبیت استقلال طالبان از پاکستان معنا میشود. با این حال، چنین تلاشهایی نتوانسته طالبان را از یک گروه نیابتی پاکستان به یک گروه مستقل و ملی ارتقا بدهد. بنابراین، با تسلط مجدد طالبان بر افغانستان، مقامهای پاکستانی جشن گرفتند و از آن استقبال کردند. پس از آن، به لابیگری به نفع این گروه آغاز کردند و تا توانستند در نقش سخنگوی و حافظ منافع این گروه عمل نمودند. آن وضعیت دیردوام نبود و بهزودی شرایط تغییر کرد. حالا بهراستی یا بهظاهر روابط بین دو طرف گرم نیست. از سویی، پس از سقوط جمهوریت در افغانستان، گروههای مختلف تروریستی زیر چتر طالبان صاحب پناهگاه شدهاند که تحریک طالبان پاکستانی (تیتیپی) یکی از آن گروههاست. دولت پاکستان که تیتیپی را یک گروه تروریستی میداند، در چند سال اخیر درگیر جنگ گرم با این گروه است. حالا که تیتیپی در افغانستان مستقر شده، اسلامآباد طالبان افغان را به حمایت از این گروه متهم میکند و بارها از آنها خواسته است تا رهبران این گروه را به اسلامآباد تسلیم کنند. طالبان افغان اما امتناع کردهاند. از آنجایی که اخیرا موج حملات تیتیپی بر نیروهای امنیتی پاکستانی تشدید شده، اسلامآباد اتهامها بر طالبان افغان را بیشتر کرده است.
یکی از این اتهامها، این است که تحریک طالبان پاکستانی بهعنوان یک گروه نیابتی طالبان افغان عمل میکند. دیروز وزارت خارجه پاکستان در بیانیهای در مورد حملات این کشور بر خاک افغانستان، گفت که اسلامآباد به تمامیت ارضی افغانستان احترام میگذارد، اما برخی حلقات در میان طالبان، از تیتیپی بهعنوان نیروهای نیابتی خود در جنگ علیه پاکستان استفاده میکنند. در واقع اما چنین بهانههایی برای نقض حریم افغانستان، بیاساس است. اسلامآباد با ارسال طیاره جنگی به داخل خاک افغانستان، نشان میدهد که افغانستان را قلمرو مفتوحه خود میداند که توسط نیروهای نیابتیاش (طالبان افغان) اداره میشود. اگر بحث نیابتی بودن تیتیپی را مطرح میکند، ظاهرسازیای بیش نیست. طالبان افغان، جنگی با دولت پاکستان ندارند که بخواهند از تیتیپی بهعنوان یک نیروی نیابتی استفاده کنند. حتا اگر دلیلی برای چنین جنگی داشته باشند، متوجه توان نظامی و اقتصادی خود هستند و ضعفهای خود را درک میکنند. بنابراین، اگر پاکستان تمامیت ارضی افغانستان را نقض میکند، به این دلیل است که در افغانستان حاکمیت ملی وجود ندارد و اسلامآباد این کشور را قلمرو مفتوحه خود میداند.
اتهام دیگر اسلامآباد، دریافت پول توسط تیتیپی از هند از طریق «مقامهای افغان» است. این مقام افغان که پاکستان تا حال از آنها نام نگرفته، کسی غیر از طالب بوده نمیتواند. ارتش پاکستان با حمله بر خاک افغانستان، شاید میخواهد پیامی به دهلی بفرستد و هشداری بدهد که در مورد حامیان تیتیپی شوخی ندارد. اینکه نمیتواند چنین پیامی را مستقیم به دهلی بفرستد، به دلیل قدرت نظامی و اقتصادی هند است. پاکستان در برابر هند چانسی ندارد و این را دولت ملکی و ارتش پاکستان بهخوبی میدانند. بنابراین، به کشور بیدروپیکر و ضعیف افغانستان حمله میکند تا نشان بدهد که در برابر حملات تیتیپی و حامیان آنها بیپروا نیست. پاکستان میداند که طالبان در افغانستان حتا اگر بخواهند، باز هم توان نظامی کافی برای مقابله بالمثل ندارند و نمیتوانند جتهای جنگی نداشته خود را به پرواز درآورند. بنابراین، دو دلیل در پشت حمله پاکستان بر خاک افغانستان وجود دارد. دلیل اول، این است که در افغانستان حاکمیت ملی وجود ندارد تا از تمامیت ارضی دفاع کند. بر این اساس، پاکستان آن را قلمرو مفتوحه خود میداند و به خود حق میدهد طیارههایش را در آنجا به پرواز درآورد و دشمنانش را سرکوب کند. دلیل دوم، ضعف افغانستان است. حتا اگر حمایت طالبان از تیتیپی واقعیت نداشته باشد، پاکستان راکتهایش را فیر میکند تا پیامهایش را به نقاط دیگر دنیا مخابره کند.
اینکه چرا پاکستان در داخل خاک خود با تیتیپی مبارزه نمیکند، از تجربه این کشور از مبارزه با یک گروه تروریستی ریشه میگیرد. طالبان افغانستان بهعنوان یک گروه تروریستی در داخل خاک پاکستان پناهگاه و حامی داشتند، درست همانگونه که امروز طالبان پاکستانی در داخل خاک افغانستان پناهگاه و حامی دارند. دولت جمهوری افغانستان در یکونیم دهه گذشته با طالبان جنگید، اما در پایان روز شکست خورد. اینکه دولت افغانستان نمیتوانست طالبان را سرکوب کند، یکی از دلایل مهم آن پناهگاههای این گروه در خاک پاکستان بود. دولت افغانستان توان نظامی بالایی نداشت که مانند اسلامآباد به خود حق دهد دشمنش را در خاک یک کشور دیگر هدف بگیرد. بنابراین، مجبور بود در داخل خاک افغانستان با دشمنش هماوردی کند. اما طالبان جایی برای تجدید قوا داشتند. هر باری که تا حدی سرکوب میشدند، به آن طرف دیورند میرفتند، انسجام دوباره مییافتند و با تجهیزات بیشتر برمیگشتند. حالا ارتش پاکستان با استفاده از همان تجربه، متوجه دشواری مبارزه با گروهی که در یک کشور دیگر پناهگاه و حامی دارد، شده است. اسلامآباد با تیتیپی در خاک افغانستان مبارزه میکند تا در واقع طالبان را وادار به سرکوب این گروه و تحویلدهی رهبرانش به پاکستان کند، یا دستکم آنها را به میز مذاکره برگردانند. ارتش پاکستان میفهمد که اگر تیتیپی همچنان حمایت و پناهگاهش را حفظ کند، بهسادهگی نابودشدنی نیست. بنابراین، پیش از آنکه بدنه تیتیپی را مستقیم هدف بگیرد، پناهگاهش را هدف میگیرد.
سوال آخر اما این است که آیا رد پای طالبان در حملات تیتیپی دیده میشود؟ پاسخ مثبت است. گزارش شورای امنیت سازمان ملل حکایت از حضور تیتیپی در افغانستان تحت کنترل طالبان دارد. از سویی، براساس همین گزارش، بخشی از نیروهای طالبان افغان برای انجام حمله وارد خاک پاکستان میشوند تا به برادرانشان (طالبان پاکستانی) در جنگ علیه اسلامآباد کمک کنند. باری، یک حملهکننده انتحاری که در دیره اسماعیل خان خیرپختونخوا نیروهای نظامی پاکستان را هدف قرار داد، عضو طالبان افغان و باشنده هلمند بود.
علاوه بر آن، شیوه حملات تیتیپی کاملا با شیوه حملات طالبان افغان علیه دولت افغانستان همخوانی دارد و این گمانه را تقویت میکند که طراحان حملات طالبان افغان، به تیتیپی مشورت میدهند. تقسیم تیتیپی به گروهکهای کوچکتر برای اینکه تصمیم سریعتر بگیرند و حملات غافلگیرانه انجام دهند، شبیه آرایش جنگی طالبان است. انجام حمله انتحاری هم که از سوی تیتیپی صورت میگیرد، پیش از این ابتکار عملش به دست طالبان افغان بود. حمله با موتربمب و سپس ورود جنگجویان به داخل یک مرکز نظامی، از دیگر شیوههای جنگی طالبان افغان است که اکنون توسط تیتیپی اجرا میشود. حمله تاریخ ۱۶ مارچ در میرعلی وزیرستان شمالی، نمونه آن است. همه اینها، رد پای طالبان افغان در پشت حملات تیتیپی را نشان میدهد. بنابراین، حتا اگر سیاست کلی طالبان اجتناب از درگیری با پاکستان باشد و یا دلیلی برای درگیر شدن نداشته باشند، حلقاتی در درون این گروه هستند که روزی خود را در جنگ میبینند.
٢٩ حوت ١٤٠٢